اهر
كشور ايران
استان آذربايجان شرقي
شهرستان اهر
بخش مركزي
مردم
جمعيت ۱۰۰٬۶۴۱ نفر[۱][۲]
جغرافياي طبيعي
مساحت ۱۲٫۷۶ كيلومتر مربع[۳]
ارتفاع از سطح دريا ۱۳۴۱
ميانگين بارش سالانه ۲۸۵ ميليمترh
اطلاعات شهري
پيششماره تلفني 041
وبگاه شهرداري اهر
شناسهٔ ملي خودرو 25س
اهر بر ايران واقع شدهاست
اهر
روي نقشهٔ ايران
۳۸°۲۸′۳۹″ شمالي ۴۷°۰۴′۱۲″ شرقي
قالي بالان زماني در بازار اهر مشتريان زيادي داشت.
اَهَرْ يكي از شهرهاي مهم استان آذربايجان شرقي و مركز شهرستان اهر در شمال اين استان است. اين شهر بزرگترين شهر منطقهٔ ارسباران (قرهداغ) بوده و پيشتر به عنوان مركز اين منطقه شناخته ميشد.
اهر با دارابودن ۱۰۰٬۶۴۱ نفر جمعيت (سال ۱۳۹۵ خورشيدي)[۱] و ۱۲٫۷۶ كيلومتر مربع مساحت (سال ۱۳۹۴ خورشيدي)[۳]، چهارمين شهر پرجمعيت استان پس از تبريز، مراغه و مرند و پنجمين شهر بزرگ استان پس از تبريز،مرند ، مراغه، ميانه محسوب ميشود
در آغاز جنگهاي روسيه - ايران بخش مهمي از مردم قره داغ زندگي عشايري داشتند. آن زمان، اهر به عنوان مركز ناحيه ۳۵۰۰ نفر جميعت داشت.[۴] در ميانههاي دهه ۱۸۳۰ جمعيّت شهر در بين ۵ تا ۶ هزار نفر و تعداد خانهها ۶۰۰ واحد تخمين زده شدهاند.[۵] جمعيّت در سال ۱۳۳۵ به۱۹۸۱۶ نفر رسيده بود.[۶] عليرغم افزايش چهار و نيم برابري جمعيت در ۶۰ سال گذشته اهر شكوه پيشين خود را هيچگاه باز نيافت. در حال حاضر، با اهميت يافتن گردشگري در اقتصاد منطقه ارسباران، نقطه ثقل اقتصادي بيشتر به سمت شهر كوچكتر كليبر در گردش است.
وجه تسميه[ويرايش]
در اوايل قرن نوزدهم ميلادي، جيمز مورير، ديپلمات انگليسي و مؤلف "ماجراهاي حاجي باباي اصفهاني"[۷] در باره نام اهر چنين مينويسد، "بنظر ميايد اهر كانديد خوبي است براي محل شهر تاريخي "هارا"، يكي از سه شهري كه بر طبق نوشته تورات[۸] پادشاه آشور، تيلگته پيلنسر (Tilgath Pilneser)، افراد قبايل ربنيت (Reubenites)، گاديت (Gadites) و مناشه (Manasseh) را به آنجا تبعيد كرد..."[۹] نظريه مورير توسط برخي تاريخنگاران غربي پذيرفته شدهاست.[۱۰]
پيشينه[ويرايش]
در كوههاي اطراف اهر بازماندههاي زيادي مربوط به دوره پيش از اسلام، مخصوصاً زمان ساسانيان، پيدا شدهاست. از اواخر قرن دوم هجري تا سال ۲۲۲ (۸۳۷ ميلادي) اهر در محدودهٔ قلمرو جاودان و بابك خرمدين قرار ميگرفت. در قرن سوم، اهر مركز ناحيه ميمذ (Mīmaḏ) بود. در سال ۹۴۵ (ميلادي)، اهر شهري آبادان گزارش شدهاست. در اواخر قرن دوازدهم و اوايل قرن سيزدهم اهر پايتخت حكمرانان سلسله پيشتكين (Pīڑkīn) بود. ياقوت حموي هشتصد سال پيش اهر را اينگونه توصيف ميكند، اهر، عليرغم وسعت كمش، اقتصاد شكوفايي دارد. اين شهر بين تبريز و اردبيل قرار گرفته و توسط اميري به نام "ابن پشتگين" اداره ميشود. اهر فقهاي بزرگي پرورده است. دو روز راه آن را از "وراوي"، ديگر شهر بزرگ اين ديار جدا ميكند. من شخصي بس آگاه از آذربايجان با نام الهجان المنشي را، كه صاحب چند رساله بود، ميشناختم. او در نوشتههايش اهر را "اهريج" مينوشت، و ٔبر اين اساس فكر ميكنم نام اوليه همان "اهريج" باشد.[۱۱]
در دوره ايلخانان مغول، اهر استراحت گاه تابستاني ايلخانها بود (در اكتبر ۱۲۸۴ خواجه شمس الدين محمد جويني در اهر اعدام شد). به نظر ميآيد كه در طي يك و نيم قرن بعد از ياقوت حموي اهر اهميت خود را در دوران مغولها از دست داد..[۱۱] حمدالله مستوفي در نيمه قرن هشتم هجري چنين مينويسد، اهر شهركي كوچك و هوايش سرد است و آبش از رودي كه بدانجا منسوب است از جبال اشكنبر بر ميخيزد و از عيون و قنوات نيز آب دارد. حاصلش قلعه و اندك ميوه بود و مردمانش شافعي مذهب اند و حقوق ديوانيش بتمغا مقرر است و غرب ده هزار دينار حاصل دارد و ولايتش غريب بيست پاره ديه بود و غرب پنج هزار دينار قرب دارد.[۱۲] جالب است در مقام مقايسه بدانيم كه باز به گفته مستوفي در همان زمان حقوق ديواني مردانقم، را كه امروزه روستايي متوسط است، هشت هزار و پانصد دينار قيد كردهاست.[۱۳]
در زمان صفويان اهر توجه پادشاهان را جلب كرد چرا كه قبر شيخ شهاب الدين (مرشد شيخ صفي الدين) در آنجا قرار داشت. براي مثال شاه عباس بزرگ دو بار در سالهاي ۱۶۰۵ و ۱۶۱۱ از شهر ديدن كرد. در دوره قاجاريان اهر توسط شاهزادگان قاجار اداره ميشد.[۱۴]
عباس ميرزا براي مدتي اين اهر را مركز فرماندهي خود عليه روسها قرار داد. در آن زمان عشاير ارسباران قسمت عمدهاي از جنگاوران قشون ايران را تأمين ميكردند.[۱۵] اهر در طيجنگ به شدت آسيب ديد. مسافرين فرنگي كه در دوره بين ۱۸۳۷-۱۸۴۳ اهر را ديدهاند آن را "شهري در وضعي اسفبار" وصف كردهاند. بر اساس برداشت آنها، شاهزادگان قاجار، كه به عنوان حكمران قره داغ به شهر اعزام ميشدند، به اين فكر بودند كه جيبشان را قبل از پايان مأموريت پر كنند.[۱۶]
اهر يكي از كانونهاي جنبش مشروطه ايران بود. چرا كه عشاير ارسباران در مناقشات مسلحانه جنبش درگير شده بودند؛ فرماندهي نيروهاي انقلابي و ضدّ-انقلابي به ترتيب ٔبر عهد دو قره داغي، يعنيستار خان و رحيم خان چلبيانلو بود. بعد از برقراري پادشاهي دودمان پهلوي افول اهر شروع شد. شاهان پهلوي با تأكيد ٔبر آرياگرايي زمينه يكجانشيني اجباري عشاير را فراهم كرده و بدينسان به اقتصاد ناحيه ضربات مهلكي زدند. بالاخره، رضا شاه با تغيير دادن نام تاريخي قره داغ به ارسباران سعي كرد هويت تاريخي منطقه را منهدم كند.[۱۷]
وقايع تاريخي دوران معاصر را ميتوان در منابع زير مطالعه كرد:
قديمترين سند معتبر كتاب "تاريخ ارسباران" نوشته سرهنگ حسين بايبوردي است.[۱۸] متأسفانه اين كتاب به راحتي قابل دسترس نيست.
كتاب "تاريخ و جغرافياي ارسباران" اثر حسين دوستي[۱۹] كه پس از انقلاب اسلامي چاپ شده در مورد اين منطقه اطلاعات بيشتر و جديدتري در اختيار علاقه مندان قرار ميدهد.
كتاب "تاريخ اجتماعي و سياسي ارسباران (قره داغ) در دوره معاصر"، نوشته ناصر صدقي[۲۰] كتابي مجمل است و به طريقهاي علمي نوشته شدهاست.
كتاب " نامه ارسباران"، نوشته سيدرضا آلمحمد،[۲۱] كه در چهار جلد منتشر شده است، ظاهراً كتاب جامعي است.[۲۲]
براي مطالعه گزارش مجمل تاريخ ارسباران از ديد يك ناظر خارجي مقاله زير توصيه ميشود. در اين مقاله به شهر اهر، به عنوان مركز قره داغ، اشارت زيادي شدهاست.
"تاريخ مختصر عشاير ارسباران" نوشته پير اوبرلينگ.[۲۳]
مقالهاي عالي تحت عنوان AHAR در دانشنامه ايرانيكا مرجعي مستند در مورد ارسباران است.[۱۴]
جغرافيا[ويرايش]
نمايي دور از مراتع آقداش در اواسط خرداد. در زماني نه چندان دور اينجا اتراقگاه قاطرچياني بود كه به اهر زغال حمل ميكردند.
شهر اهر در ارتفاع ۱۳۶۰ متر از سطح دريا قرار گرفتهاست. اين شهر در منطقهاي كوهستاني واقع شده و كوههاي شيور در شمال شرق، بزكش در جنوب و قاشقاداغ در جنوب شرق آن قرار گرفتهاست. رودخانهٔ كيچيكچاي از داخل، اهرچاي از جنوب و عليرضاچاي و رنگولچاي از غرب اهر ميگذرند.[۲۴] سد ستارخان اهر، در ۱۵ كيلومتري غرب شهر، اين رود خانه بسته شدهاست. از لحاظ تغييرات آب و هوايي، بيشينهٔ دماي اهر در فصل تابستان ۳۴ درجهٔ سانتيگراد بالاي صفر و كمينهٔ دماي آن در فصل زمستان ۲۷ درجهٔ سانتيگراد زير صفر است؛ همچنين ميانگين بارش سالانهٔ اهر ۳۱۰ ميليمتر گزارش شدهاست.[۲۴]
هويت فرهنگي[ويرايش]
زبان[ويرايش]
زبان گفتاري مردم زبان تركي آذربايجاني است كه متعلق به شاخه غربي گره جنوبي - غربي (اغوز) خانواده زبانهاي تركي ميباشد.[۲۵] اغلب مردم، بعلاوه، با زبان فارسي آشنايي دارند.
دين[ويرايش]
اكثريت مردم پيرو مذهب شيعه دوازدهامامي هستند. تعداد قابل توجّهي از اهالي پيروان اهل حق (گوران در زبان آذري) هستند. همه گورانها در اصل متعلق به طايفه شاملو هستند. اين طايفه يكي از اركان عمدهٔ قزلباشها در عهد شاه اسماعيل بود.
موسيقي عاشيقي[ويرايش]
A؛ıq olub diyar-diyar gezenin كسي كه عاشيق شد و عالمگرد شد،
Ezel ba؛dan pürkamalı gerekdi بايد كه داناي كل باشد،
Oturub durmaqda edebin bile در نشست و برخاست آداب داند،
Me'rifet elminde dolu gerekti در علم عرفان بايد كامل باشد...
اين شعر مطلع آوازي است كه عاشق علعسگر بعنوان دستور العملي در ضروريات رفتاري يك عاشيق سروده است.[۲۶] موسيقي عاشيقي، در فرم كنوني، يادگار شاه اسماعيل صفوي است.[۲۷] اين موسيقي، عليرغم سياستهاي مركز گرايانه و آسيمالسيون فرهنگي زمان رضا شاه، در منطقه ارسباران به بقاي خود ادامه داد و در حال حاضر يكي از ستونهاي فرهنگي مردم آذري بهشمار ميايد. نقش اهالي اهر در اشاعه موسيقي عاشيقي در چند دهه اخير قابل توجه است؛ نخستين كلاس آموزش موسيقي عاشيقي در تبريز توسط عاشق عمران حيدري، متولد اهر، داير شد.
جاذبههاي گردشگري[ويرايش]
كوه سبلان در نزديكي اهر قرار دارد.
اهر كمتر از ديدگاه گردشگري مورد توجه قرار گرفتهاست. براي مثال، در يك كتاب گردشگري غربي چنين نوشته شده است، "قرار گرفته در جلگههاي مرتفع بادخيز بين تبريز و كليبر، اهر ارزش يك توقف ده دقيقهاي، براي ديدن مقبره شيخ شهاب، را دارد.."[۲۸] قابل توجه آنكه در گذشتههاي دور تر مسافرين فرنگي توصيفات بهتري از ديدنيهاي شهر و محيط اطراف ارائه داده بودند.[۹] تارنماي "اهر وصال"، مكانهاي ديدني شهر را به قرار زير معرفي كردهاست:[۲۹]
آرامگاه شيخ شهابالدين اهري از عارفان سدهٔ هفتم هجري در پارك شيخ شهابالدين شهر اهر قرار گرفتهاست. اين مجموعه شامل ساختمانهاي خود خانقاه، مسجد، ايواني بلند، منارهها، و تعدادي غرفه است. پيشينهٔ اين بنا كه با شيوه اسلامي ساخته شده، به دورهٔ شاه عباس يكم صفوي ميرسد؛ البته برخي از بخشهاي تاريخي آن به پيش از اين دوره و بهطور عمده به دورهٔ ايلخانان مربوط ميشود. اين خانقاه از سال ۱۳۷۴ به موزه ادب و عرفان تبديل شدهاست كه تنها موزهٔ عرفان در ايران است.
بازار اهر از شاخههاي مختلفي تشكيل يافته و داراي ۴ بخش اصلي به نامهاي بازار جعفرقليخان، بازار كفاشان، بازار نصيربيگ و راستهبازار است. اين بازار در زمان رشيدالملك، حكمران وقت ارسباران مرمت شدهاست.
خانهٔ تاريخي قاسم خان اهري از خانههاي تاريخي اهر است كه در خيابان حزبالله اين شهر قرار گرفتهاست. اين بنا از اتاقها، سرسرا و نورگيرهاي مختلفي شكل گرفتهاست. در سال ۱۳۸۴ خورشيدي، پارك قاسم اهري در جوار خانه تاريخي مذكور احداث شدهاست.
خانه بشير آمر (از نوادگان پسري عباس ميرزا)از خانههاي تاريخي اهر است كه در خيابان شيخ شهاب الدين اهري قرار گرفتهاست. اين بنا از اتاقها، اندروني، زيرزمين، يخچال، سرسرا و فضاهاي ديگري شكل گرفتهاست، قدمت اين خانه به بيش از ۱۱۰ سال ميرسد مساحت اين ملك ۱۲۰۰ متر مربع و اعياني آن بيش از ۹۵۰ متر مربع ميباشداز معماري خانه نماي سه طبقه آن از پشت ساختمان و دوطبقه آن از مقابل است در ضمن آجر بكار رفته در ساختمان اين بنا در حياط و كورهاي كه در زير حوض بزرگ حياط قراردارد بعمل آمدهاست. در روايات تاريخي اين شهر آمده كه اين بنا بر روي يكي از ۵ قلعه ماد در دوران باستان ساخته شدهاست. در حال حاضر اين ملك تحت تملك فرزندان ايشان قراردارد. در پي زمين لرزه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱ بخشي از اين ملك دچار تخريب گرديد.
اقتصاد[ويرايش]
تا قبل از انقلاب سفيد، كه نقشي عمده در فروپاشي نهايي ساختار ايلي ايران داشت، اهر مركز اقتصادي قره داغ بود .ايلات كوچ نشين توليدات خود را در بازار اهر با محصولات روستاييان ناحيه و كالاهاي شهري مبادله ميكردند. زغال چوب توليدي جنگلهاي ارسباران با كاروانهاي قاطر به اهر حمل شده و از آنجا به تبريز فرستاده ميشد. بعلاوه بازار اهر مركزي بود براي توزيع قالي قره داغ. معلمهاي ناحيه عموماً از اهالي اهر بودند. استقرار عشاير، تخليه جمعيتي روستاها، رواج سوختهاي فسيلي، و تغيير الگوي مصرف به اقتصاد اهر ضربه زد.
دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهر[ويرايش]
دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهر يكي از واحدهاي دانشگاه آزاد اسلامي ميباشد كه در شهر اهر مشغول به فعاليت است. اين دانشگاه داراي ۱۳۲ رشته (۵ رشته در مقطع دكترا، ۳۱ رشته در مقطع كارشناسي ارشد ۷۲ رشته در مقطع كارشناسي و ۲۲ رشته در مقطع كارداني)، بيش از ۲۲۰ نفر هيئت علمي تمام وقت و ۹ نفر هيئت علمي نيمه وقت و ۴۵۰ نفر حقالتدريس و ۱۱۰۰۰ نفر دانشجو ميباشد. اين دانشگاه داراي رده سازمانيبسيار بزرگ - الف و جزو ۱۰ واحد برتر دانشگاه آزاد اسلامي در ايجاد رشتههاي كارشناسي ارشد است.
منطقه قره داغ درطول تارخ شاهد ظهور شخصيتهاي علمي،ادبي،سياسيوحماسي زيادي بوده كه
تاثيرگذاري ملي واسلامي داشته اندازآن جمله ستارخان سردار ملي كه درسال1284قمري
مطابق با1205شمسي در روستاي بيشك ورزقان(سرداركندي فعلي)به دنيا آمد.ستارخان قره
داغي جزء مجاهدين آزاديخواه دوره مشروطيه بوده ودرسال1325قمري انجمن ايالتي
آذربايجان بواسطه لياقت ورشادت هاي ايشان لقب سردارملي رابه اواعطا نمود.ستارخان
درطول مبارزات خوددر راه آزادي واستقلال طلبي همواره با مراجع تقليد وروحانيت در
ارتباط بوده.يكي ازجملات معروف ايشان كه نشان از اعتقلد وايمان قلبي ايشان به اسلام وايران
دارد ودرجواب سفير روسيه مي گويند چنين است«من مي خواهم هفت كشور در زير بيرق
اسلام وايران باشد وبراي من ننگ است زيرپرچم بيگانه پناهنده شوم»ايشان بواسطه ظلم و
دسيسههاي دولت روس و بنا به درخواست تهران، تصميم به حركت به تهران مينمايد. شايد
هدف دولت مشروطه از اين اقدام، كه به بهانه تجليل از ستارخان و باقرخان صورت گرفته بود
در واقع كنترل آذربايجان و خلع سلاح مجاهدين تبريز بودو ستارخان بعدازاستقبال مردم از
ايشان در شهر هاي مختلف وارد تهران شد وحدود يك ماه مهمان دولت بود كه به علت كمي
جا و بيشتر بودن سربازان دولت محل باغ اتابك (محل فعلي سفارت روسيه) را به اسكان
ستارخان و يارانش و محل عشرت آباد را به باقرخان و يارانش اختصاص داد اما پس ازچندي
در مورد خلع سلاح اختلافاتي بوجود آمد كه به موجب آن قواي دولت مشروطه، كه جمعاً سه
هزار نفر ميشدند به فرماندهي يپرم خان ارمني، يار قديمي ستارخان در تبريز و رئيس نظميه
وقت، باغ اتابك را محاصره كردند و پس از چند بار پيغام، هجوم نظاميان به باغ صورت
گرفت و جنگ بين قواي دولتي و مجاهدين آغاز گشت. در اين جنگ قواي دولتي از چند عراده
توپ و پانصد مسلسل شصت تير استفاده كردند و به فاصله ۴ ساعت ۳۰۰ نفر از افراد حاضر
در باغ كشته شدند. ستارخان راه پشت بام را در پيش گرفت، اما در مسير پلهها در يكي از
راهروهاي عمارت تيري به پايش اصابت كرد و مجروح شد و قادر به حركت نبود. اندكي بعد
برچسب ها: شهر اهر مكان ها ي ديدني,